شهادت حضرت علی (ع)+وصيت امير مومنان علی (ع)

حضرت 

علی,حضرت علی ع,شهادت حضرت علی

شهادت حضرت علی (ع)

حضرت علی (ع) فرزند ابوطالب شيخ بنی هاشم عموی پيغمبر اکرم (ص) بود که پيغمبر اکرم او را سرپرستي نموده و در خانه خود جاي داده و بزرگ كرده بود و پس از بعثت نيز تا زنده بود ازآن حضرت حمايت كرد و شر كفار عرب و خاصه قريش را از وي دفع نمود .

حضرت علی (ع) بنا به نقل مشهور ده سال پيش از بعثت متولد شد و پس از شش سال بر اثر قحطي كه در مكه و حوالي آن روي داد بنا به در خواست پيغمبر اكرم ( ص) از خانه پدر به خانه پسرعموي خود یعنی پيغمبر اكرم منتقل کرديد. و تحت سرپرستی و پرورش مستقيم آن حضرت درآمد پس از چند سال كه پيغمبر اكرم (ص) به موهبت نبوت نايل شد و براي نخستين بار در غار حرا وحي آسماني به وي رسيد. وقتي كه از غار رهسپار شهر و خانه خود شد وما جرا را فرمود حضرت علی (ع) به آن حضرت ايمان آورد.

و باز درمجلسي كه پيغمبر اكرم (ص) خويشاوندان نزديك خود را جمع كرده و به دين خدا دعوت نمود فرمود نخستين كسي از شما كه دعوت مرا بپذيرد خليفه و وصي و وزير من خواهد بود.تنها كسيكه از جاي خود بلند شد و ايمان آورد حضرت علی (ع) بود و پيغمبر اكرم ايمان او را پذيرفت و وعده هاي خود را درباره اش امضا نمود.

از اين روي حضرت علی (ع) نخستين كسي است كه به اسلام ايمان آورد و نخستين كسي است كه هرگز غير خداي يگانه را نپرستيد.

حضرت علی (ع) پيوسته ملازم پيغمبر اكرم (ص) بود تا آن حضرت از مكه به مدينه هجرت نمود و در شب هجرت نيز كه كفار خانه آن حضرت را محاصره كرده بودند و تصميم داشتند آخر شب به خانه ريخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمايند حضرت علی (ع) در بستر پيغمبر اكرم (ص) خوابيد و آن حضرت از خانه بيرون آمده رهسپار مدينه گرديد.

در مدينه نيز ملازم پيغمبر اكرم (ص) بود و آن حضرت در هيچ زمان حضرت علی (ع) را كنار نزد و يگانه دختر محبوبه خود فاطمه را به عقد آن حضرت درآورد. و در موقعي كه ميان اصحاب خود عقد اخوت مي بست حضرت علی (ع) را برادر خود قرار داد. حضرت علی (ع) درتمام جنگهایي كه پيغمبر اكرم (ص) شركت داشتند حاضر شد جز جنگ تبوك كه آن حضرت اورا درمدينه به جاي خود قرارداده بودودر هيچ جنگي پاي به عقب نگذاشت.

و از هيچ حريفي روي نگردانيد و در هيچ امري با پيغمبر اكرم (ص) مخالفت نكرد چنانكه آن حضرت فرمود هرگز علي از حق و حق از علي جدا نمي شوند.حضرت علی (ع) روز رحلت پيغمبر اكرم سي و سه سال داشت و با اينكه در همه فضايل ديني سرآمد و در ميان اصحاب پيغمبر ممتاز بود به بها نه اينكه وي جوان است و مردم بواسطه خونهايي كه در جنگهابه همراه پيغمبر اكرم ص ريخته با وي دشمنند از خلافت كنارش زدند و به اين ترتيب دست حضرت علی (ع) از شئون عمومي بكلي قطع شد وی نيز به تربيت افراد پرداخت وبيست وپنج سال كه زمان خلافت سه خليفه پس از رحلت پيغمبر اكرم (ص) بود بدين ترتيب گذرانيد و پس از كشته شدن خليفه سوم مردم با حضرت علی (ع) بيعت نموده و به خلافتش برگزيدند.

حضرت علی (ع) در خلافت خود كه چهار سال و نه ماه تقريبا طول كشيد سيرت پيغمبر اكرم (ص) را داشت و به خلافت خود صورت نهضت و انقلاب داده به اصلاحات پرداخت و البته اين اصلاحات بضرر برخي از سود جويان تمام مي شد و از اين روي عده اي از صحابه كه پيشاپيش آنها ام المومنين عايشــه و طلحــه و زيبــر ومعاويــه بودند خون خليفه سوم را دستاويز قرار داده سر به مخالفت برداشتـه و بناي شورش وآشوبگري گذاشتند.

حضرت علی (ع) براي خوابانيدن فتنه , جنگي با ام المومنين عايشه و طلحه و زيبر در نزديكي بصره كه به جنگ جمل معروف است و جنگي ديگر با معاويه در مرزعراق و شام كه به جنگ صفين معروف است و يكسال و نيم ادامه يافت و جنگي با خوارج در نهروان كه به جنگ نهروان معروف است كرده و به اين ترتيب بيشتر مساعي آن حضرت در ايام خلافت خود صرف رفع اختلافات داخلي شد و پس از مدتي صبح روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجري در مسجد كوفه در سر نماز .بدست يكي از خوارج ضربتي خورده و در شب بيست و يكم ماه شهيد شدند.

اميرالمومنين علي (ع )به شهادت تاريخ و اعتراف دوست و دشمن در كمالات انساني نقيصه اي نداشته و در فضايل اسلامي نمونه كاملي ا ز تربيت پيغمبر اكرم (ص) بود .بحثهايي كه در اطراف شخصيت حضرت علی (ع) شده و كتابهايي كه در اين باره شيعه و سني و ساير مطلعين و كنجكاوان نوشته اند درباره هيچيك از شخصيت هاي تاريخ اتفاق نيفتاده است.

حضرت علی (ع) در علم و دانش داناترين ياران پيغمبر اكرم (ص) و سايرمسلمانان بود و نخستين كسي است در اسلام كه در بيانات علمي خود در استدلال و برهان را باز كرد و در معارف الهيه بحث فلسفي نمود و در باطن قرآن سخن گفت و براي نگهداري لفظ قرآن دستور زبان عربي را وضع فرمود و تواناترين عرب بود در سخنراني. حضرت علی (ع) كه در زمان پيغمبر اكرم (ص) و پس ازآن در همه جنگها شركت كرد.در شجاعت ضرب المثل بود هرگز ترس و اضطراب از خود نشان نداد و با اينكه بارها ضمن حوادثي مانند جنگها ي احد وحنين و خيبر و خندق ياران پيغمبر اكرم ص و لشكريان اسلام لرزيدند و يا پراكنده شده فرار نمودند وي هرگز پشت به دشمن نكرد و هرگز نشد كه كسي از مردان جنگي دشمن با وي درآويزد و جان به سلامت برد و در عين حال با كمال توانايي, ناتوانان را نمي شكست و فراريان را .دنبال نمي كرد و شبيخون نمي زد و آب بروي دشمن نمي بست.

حضرت علی (ع)در سال 40 هجري در ماه مبارك رمضان در شب نوزدهم ضربت خوردند و در شب بيست و يكم به شهادت رسيدند.

حضرت علی (ع) با همه وجود و خالصانه از حريم دين خدا حمايت كرد لحظه اي در آسايش نبود مخصوصا در ايام پر مخاطره حكومت عدل گسترش كه نظير آن وجود نداشته است.

پيامبر اكرم (ص) حضرت علي و خودشان را از يك شجره مي دانستند و مي فرمودند : .من و علي پدر اين امت هستيم من شهر علم هستم و علي درب آن.

حضرت علی,حضرت علی ع,شهادت حضرت علی

وصيت امير مومنان علی (ع)

طبري در تاريخ و ابوالفر اصفهاني در مقاتل الطالبيين وصيت نامه امير مومنان ع را ذكر كرده اند. اين وصيت نامه چنين است .

بسم الله الرحمن الرحيم

اين وصيت نامه علي بن ابيطالب است. گواهي مي دهد كه معبودي جز خداي بي شريك نيست و محمد بنده و پيامبر اوست كه وي را با هدايت و آيين حق فرستاد كه بر همه دينها چيرگي دهد اگرچه مشركان آن را ناخوش دارند. نماز و عبادت و زندگي و مرگ من براي خداي بي شريك و پروردگار جهانيان است.

چنين مامور شده ام و من از مسلمانانم. شما دو تن حسن و حسين (ع) را به تقواي الهي سفارش مي كنم. درجست و جوي دنيا نباشيد اگر چه دنيا در جست و جوي شما باشد و بر چيزي از دنيا كه از دست شما مي رود دريغ مخوريد. جز حق مگوييد و براي پاداش كار كنيد براي آخرت كار كنيد. دشمن ستمگر و ياور مظلوم و ستمديده باشيد.

شما دو تن و همه فرزندان و خانواده ام و هركس را كه اين وصيت نامه من به دست او مي رسد به تقواي الهي و رعايت نظم در كارها و اصلاح ميان خودتان سفارش مي كنم. زيرا از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود اصلاح ميان مردم برتر از تمام نماز و روزه است و دشمني مكنيد كه باعث زوال دين است و نيرويي نيست مگر به استعانت خدا. به خويشاوندان خود بنگريد. پس با آنها رفت و آمد. كنيد كه خداوند محاسبه را بر شما سبك مي كند .خدا را در مورد يتيمان رعايت كنيد. گرسنه شان نگه نداريد تا در محضر شما در خواري نيفتند. زيرا از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود هركس يتيمي را سرپرستي كند تا بي نياز شود.

خداوند بهشت را براي او واجب مي گرداند. و اگر كسي مال يتيمي را بخورد جهنم را بر او واجب مي كند. خدا را خدا را در مورد قرآن منظور داريد تا مبادا ديگران در عمل بدان از شما پيشي گيرند خدا رادر مورد همسايگانتان پيش نطر آوريد كه سفارش شدگان پيامبرتان هستند.

خدا را خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان منظور داريد. پس تا زماني كه باقي هستيد نبايد از وجود شما خالي باشد كه اگر متروك شود نتوانيد همتايي براي آن قرار دهيد و كوچك ترين چيز براي كسي كه از آن بازگردد آمرزش تمام گناهاني است كه پيش از آن مرتكب شده بود. خدا را خدا را درباره نماز رعايت كنيد كه آن بهترين كردارها و ستون دين شماست. خدا را خدا را درباره زكات پيش چشم آوريد كه آن خشم .پروردگارتان را فرو مي نشاند. خدا را خدا را درباره جهاد در راه خدا با مالها و جانهايتان منظور داريد .

جز اين نيست كه دو تن در راه خدا جهاد مي كنند, پيشواي هدايت كننده و كسي كه مطيع او و پيرو هدايت اوست. خدا را خدا را درباره ذريه پيامبرتان ص رعايت كنيد و مبادا پيش روي شما به آنان ستم كنند. خدا را خدا را در مورد ياران پيامبرتان ص منظور داريد كساني كه بدعتي از آنان سر نزده و بدعتگذاري را پناه نداده اند. زيرا رسول خداي به آنان سفارش كرده و بدعتگذاران آنان و پناه دهندگان به آنان را لعنت فرموده است. خدا را خدا را در مورد مستمندان و مسكينان پيش چشم .آوريد. پس آنان را در زندگي خود سهيم كنيد .

سپس فرمود نماز. نماز. در راه خدا از سرزنش سرزنشگران بيم مداريد خداوند شما را از شر كساني كه بر ضد شمايند كفايت كند. با مردم به نيكويي سخن بگوييد چنان كه خداوند شما را بدان فرموده است و امر به معروف و نهي از منكر را كنار مگذاريد كه در اين صورت خداوند بدان شما را بر شما حاكم كند. آن گاه دعا مي كنيد ولي به استجابت نمي رسد. بر شما باد دوستي و بخشندگي و از جدايي و دشمني و پراكندگي بر حذر باشيد. در كار نيك و پرهيزگاري .يار همديگر باشيد و بر گناه و ستم همدلي مكنيد. پرواي خدا پيشه كنيد كه خدا سخت مجازات است.

خداوند دودمان شما را حفظ كند و پيغمبر را در ميان شما بر جاي دارد و شما را به خدا مي سپارم كه بهترين نگهدارنده است و سلام و رحمت و بركات الهي را بر شما مي خوانم.

تصاوير خانه و محل شهادت حضرت علي(ع)

حضرت 

علی,حضرت علی ع,شهادت حضرت علی حضرت علی,حضرت علی ع,شهادت حضرت 

علیشهادت 

حضرت علی (ع) شهادت 

حضرت علی (ع)

این نکته را باید توجه داشت که از نزول قرآن بر سینه پاک پیامبر (ص)که آنهم در شب قدر بوده است تا شب شهادت مولی علی (ع) سالها فاصله است پس شب قدری بوده است که قرآن از آن نام میبرد ونزولش راخداوند در این شب می داند.پس قبل از شهادت حضرت علی(ع) شب قدر وجود داشته است این شهادت مولی (ع) بود که مقارن شد با شبهای قدر. عموم راویان حدیث و مورخین نوشته‏اند شبی که امیر المؤمنین(ع)به شهادت رسید و حسنین(ع)جنازه پدر را دفن کردند، فردای آن شب امام مجتبی(ع)به مسجد رفت و برای مردم سخنرانی کرد، و طبق روایت امالی صدوق سخنرانی آن حضرت این گونه بود که پس از حمد و ثنای الهی فرمود:

«ایها الناس فی هذه اللیلة نزل القرآن، و فی هذه اللیلة، رفع عیسی بن مریم، و فی هذه اللیلة قتل یوشع بن نون، و فی هذه اللیلة مات ابی امیر المؤمنین(ع)، و الله لا یسبق ابی احد کان قبله من الاوصیاء الی الجنة، و لا من یکون بعده، و ان کان رسول الله(ص) لیبعثه فی السریة فیقاتل جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره و ما ترک صفراء و لا بیضاء الا سبعماة درهم فضلت من عطائه کان یجمعها لیشتری بها خادما لاهله‏»

(ای مردم در این شب قرآن نازل شد، و در این شب عیسی بن مریم را به آسمان بردند، و در این شب یوشع بن نون کشته شد، و در این شب پدرم امیر المؤمنین(ع)از این جهان رحلت کرد، به خدا سوگند هیچ یک از اوصیا بر پدرم در رفتن به بهشت پیشی نجسته، و نه هر کس که پس از اوست، و این گونه بود که رسول خدا(ص)او را در هر ماموریت جنگی که می‏فرستاد جبرئیل در سمت راست او و میکائیل در سمت چپ او می‏جنگیدند و هیچ درهم و دیناری پس از خود به جای نگذارد جز هفتصد درهم که از جیره بیت المال او زیاد و اضافه آمده بود و آن را جمع کرده بود تا خادمی برای خانواده خود خریداری کند.



تاريخ : یک شنبه 23 خرداد 1396برچسب:, | 10:58 | نويسنده : |

ماجرای ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام,میلاد امام حسن (ع)

ماجرای ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
امام حسن(ع)، در سال سوم هجرت به دنیا آمد، و مشهور آن است كه این مولود فرخنده در شب نیمه ماه رمضان-بهترین ماههاى خدا-متولد شده، و البته در این باره در كتابهاى شیعه و سنت اقوال دیگرى هم نقل شده كه خلاف مشهور است (1) .


داستان ولادت و مراسم نامگذارى
و اما داستان ولادت به گونه ‏اى كه در روایات شیخ صدوق(ره)در امالى و علل و عیون اخبار الرضا(ع)و روایات دیگر محدثین شیعه و اهل سنت آمده و از امام سجاد(ع) روایت‏شده این گونه است كه فرمود:

چون فاطمه(س)فرزندش حسن را به دنیا آورد، به پدرش على(ع) عرض كرد: نامى براى او بگذار، على(ع)فرمود: من چنان نیستم كه در مورد نامگذارى او به رسول خدا پیشى گرفته و سبقت جویم. در این وقت رسول خدا(ص)بیامد، و آن كودك را در پارچه زردى پیچیده، به نزد آن حضرت بردند.حضرت فرمود: مگر من به شما نگفته بودم كه او را در پارچه زردنپیچید؟سپس آن پارچه را به كنارى افكند و پارچه سفیدى گرفته و كودك را در آن پیچید، آنگاه رو به على(ع)كرده فرمود: آیا او را نامگذارى كرده ‏اى؟
عرض كرد: من در نامگذارى وى به شما پیشى نمى‏گرفتم!
رسول خدا(ص)فرمود: من هم در نامگذارى وى بر خدا سبقت نمى‏جویم!


در این وقت‏خداى تبارك و تعالى به جبرئیل وحى فرمود كه براى محمد پسرى متولد شده، به نزد وى برو و سلامش برسان و تبریك و تهنیت گوى و به وى بگو: براستى كه على نزد تو به منزله هارون است از موسى، پس او را به نام پسر هارون نام بنه!

جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوى خداى تعالى به وى تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: خداى تبارك و تعالى تو را مامور كرده كه او را به نام پسر هارون نام بگذارى. رسول خدا(ص)پرسید: نام پسر هارون چیست؟عرض كرد: «شبر».فرمود: زبان من عربى است؟ عرض كرد: نامش را«حسن‏»بگذار، و رسول خدا(ص)او را حسن نامید... (2)


و در برابر این روایت، روایات دیگرى هم در كتابهاى علماى شیعه و اهل سنت آمده كه چون حسن(ع)به دنیا آمد، على(ع)او را«حرب‏»نامید، و چون رسول خدا(ص)اطلاع یافت‏به على(ع)دستور داد آن نام را به‏«حسن‏»تغییر دهد... (3)



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396برچسب:, | 10:38 | نويسنده : |

زندگینامه امام خمینی (ره), رحلت امام خمینی(ره), سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)

امام خمینی در سن 87 سالگی به ملکوت اعی پیوست

با مراجعت رهبر فقید ایران در 12 بهمن 1357 و هدایت انقلاب از نزدیک، صبح پیروزی در 22 بهمن ماه 1357 دمید و مردم ایران شاهد پیروزی را در آغوش گرفته بود.
با انحلال رژیم سلطنتی و پایان حکومت 57 ساله و ستمکارانه پهلوی، امام خمینی (ره) جمهوری اسلامی ایران را با آرای قاطع مردم بنیان نهاد. از 22 بهمن 1357 تا 14 خرداد 1368 حضرت امام همچنان رهبری انقلاب را به دوش کشیده و انقلاب و کشور را در حوادث خطرناکی و توطئه های گوناگون و جنگ 8 ساله تحمیلی عراق و تحریم ها به سلامت و به خوبی رهبری نمودند.

رحلت امام خمینی (ره)

امام خمينى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود. اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود.

قیام 15 خرداد


در فاصله میان فاجعه مدرسه فیضیه و ماه محرم (2 فروردین تا 4 خرداد 42) مبارزه امام اغلب در قالب صدور اعلامیه‌های متعدد بود. فرا رسیدن ماه محرم وضعیت را به یک رویارویی گسترده کشانید. ایام محرم بهترین موقع برای افشای جنایات رژیم و برنامه‌های ضد اسلامی شاه بود. ساواک که از جایگاه ویژه این ماه اطلاع داشت، پیش از آغاز آن، بسیاری از وعاظ را احضار و آنان را ملزم کرد که در محافل و مجالس:
''1-علیه شاه سخن نگویید.
2- علیه اسرائیل مطلبی نگویید.
3- مرتب به مردم نگویید که اسلام در خطر است. ''
امام خمینی در نشستی با مراجع و علمای قم پیشنهاد کرد در روز عاشورا هر یک از آنها برای مردم و عزاداران حسینی سخنرانی کرده و از مظالم و جنایات رژیم پرده بردارند. امام خود نیز علیرغم تهدید رژیم، در ساعت 4 بعد از ظهر عاشورای 42 که مصادف با 13 خرداد آن سال بود برای ایراد سخنرانی به طرف مدرسه فیضیه رهسپار شد.

img/daneshnameh_up/3/3f/15kh1.jpg



ایشان پس از بیان فجایع دلخراش کربلا، حمله دژخیمان شاه به فیضیه را به واقعه کربلا تشبیه نمود و آن فاجعه را به تحریک اسرائیل دانست و رژیم شاه رادست نشانده اسرائیل خواند. امام همچنین با اشاره به التزام گرفتن ساواک از وعاظ که به شاه و اسرائیل بدگویی نکرده و نگویید اسلام در خطر است اظهار داشت: «تمام گرفتاریهای و اختلافات ما در همین سه موضوع است … اگر ما نگوئیم اسلام در خطر است آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا این طور نیست؟ اگر ما نگوییم اسرائیل برای اسلام و مسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست؟ و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت می گوید از شاه صحبت نکنید، از اسرائیل صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه اسرائیلی است؟»

img/daneshnameh_up/0/03/15kh.jpg


سخنان کوبنده و افشا گرانه امام، شاه را پیش از پیش نزد مردم تحقیر و رسوا کرد. دو روز پس از این سخنرانی در سحرگاه 15 خرداد 1342 امام به دستور شاه در منزل مسکونی خود در قم دستگیر و بلافاصله به تهران آورده شد وی را نخست در سلول انفرادی، زندانی و سپس به یک پادگان نظامی که تحت مراقبت کامل بود منتقل نمودند.

چگونگی قیام 15 خرداد

به دنبال انتشار خبر بازداشت امام در سحرگاه 15خرداد 1342 به مناسبت سخنرانی تاریخی امام که علیه اسرائیل و رژیم شاه بوده از نخستین ساعات روز 15خرداد، اعتراضات گسترده‌ای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود.

آثار قیام 15 خرداد

به طور کلی قیام 15 خرداد آثار عمده‌ای از خود برجای نهاد:
1-رهبری حرکتهای مخالف رژیم را به مذهبیها منتقل کرد و چپی‌ها را به حاشیه راند.
2-کشتار مردم در قیام 15 خرداد، چهرة مزدورانه شاه را که تا آن زمان تقصیرها را به گردن نخست وزیران می‌انداخت افشا نمود و انقلابیون پس از آن به راههای اصلاح طلبانه پشت کرده سرنگونی نظام سلطنتی را خواستار شدند.
3-از آن پس طرد همه قدرتهای بیگانه از ایران مورد توجه قرار گرفت و سرانجام قیام 15 خرداد و نقطه آغاز نهضت بازگشت به خویشتن در کشور شد. از آن پس انجمن‌های اسلامی در نقاط مختلف پدید آ‌مدند و جو غیر اسلامی در دانشگاهها و دیگر مجامع به آرامی شکسته شد.



تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396برچسب:, | 10:31 | نويسنده : |

همه ساله در سوم خرداد و سالروز آزادسازی خرمشهر، قلب ها به یاد آن پیروزی بزرگ به تپش می افتد و یاد و خاطره ایمان و رشادت دلیران عرصه دفاع مقدس، زنده می شود.

به گزارش «تابناک»؛ اینک در سی و پنجمین سالگرد فتح خرمشهر و به پاس دلاوری های فرزندان شجاع و رشید ایران، ما هم یادی می کنیم از آن حماسه باشکوه؛ حماسه آزادی خرمشهر عزیز.
اول

شهر با صداي انفجار آشناست، چون هرچند روزي ناگهان، بمبي منفجر مي‌شود. تفاوت نداشت در بازار يا خيابان يا اداره. تفاوت آن در اين بود كه گاهي زني كه براي خريد به بازار آمده بود و گاه كودكي كه از مدرسه برمي‌گشت تا خاطرات آن روز كلاس درس را به مادر بازگو كند، به ‌شهادت مي‌رسيد. در كنار انفجارات داخلي، صداهايي نيز از دورتر به گوش مي‌رسيد كه از جنس ديگر بود. از جنس نگاه چپ يك كشور همسايه به شهر و دياري كه بسياري از آنها با همسايه دوست و خويشاوند هستند.

شهر، كم‌كم، نگران مي‌شود...

خبر نزديك ‌شدن گام‌هاي سربازان با صداي گوشخراش شنی‌‌هاي تانك‌هايي كه به سوي شهر مي‌آيند درهم آميخته مي‌شود و مردم، ترديد ندارند كه آن نگاه چپ، دارد به فاجعه‌اي بدل مي‌شود كه بايد براي آن چاره‌اي انديشيد. در اين ميان، جوانان غيرتمند، دور سيدمحمد جهان‌آرا را گرفته‌اند و با او درباره آن نگاه چپ همسايه، به شور نشسته‌اند.
... اما هيچ‌كس باورش نمي‌شود كه جنگي برپا شود. و... بمباران‌هاي مهيب 31 شهريور و حمله‌هاي هوايي به ده‌ها پايگاه و فرودگاه و مراكز نظامي در كشور اين باور را محقق مي‌كند. يعني جنگ آغاز شده است... .

دوم

و همه برمي‌خيزند... جوان و پير، زن و مرد، كوچك و بزرگ، خرمشهري و غيرخرمشهري، روحاني و بازاري معلم و دانش‌آموز، كارگر و كشاورز، ارتشی و پاسدار و پليس و... شهر يكپارچه مي‌شود يكپارچه همت و اراده براي دفاعي از ناموس از خانه و كاشانه و از انقلابي كه تازه به پيروزي رسيده است. اما مظلوميت و غربت با همت و شجاعت درهم‌آميخته مي‌شود. نه سلاحي براي مقابله هست و نه كسي كه به او اميد بست. فقط وعده پشت وعده كه نگران نباشيد بگذاريد جلوتر بيايند؛ زمين مي‌دهيم و زمان مي‌گيريم!

همه‌ چيز، حكايت از فاجعه‌اي وحشتناك دارد. مردم كم‌كم مجبور مي‌شوند شهر را ترك كنند، زن‌ها و بچه‌ها به شهرهاي اطراف مي‌روند و مردها مي‌مانند و با «هيچ» از شهر دفاع مي‌كنند. خانه‌ها، سنگر مي‌شوند و پشت‌بام‌هايي كه فرو نريخته‌اند، ديدگاه ديدباني كوچه‌هايي كه با پوتين‌هاي زمخت بعثي، «نجس» شده‌اند. حالا ديگر تفاوت ندارد چه كسي و چگونه دفاع كند. دفاعي تا آخرين نفس. اخبار شهادت‌ها كه به مسجد جامع مي‌رسد، دل‌ها نگران‌تر مي‌شوند و چيز كمي نيست سي‌وچهار روز مقاومت.

و سرانجام، دست كج و نگاه چپ آن همسايه كار خودش را مي‌كند و خرمشهر، اشغال مي‌شود و خرمشهر، خونين‌شهر مي‌شود. از سقوط خرمشهر در آبان 1359 تا ارديبهشت 1361 مردم خرمشهر چه كشيدند، خدا مي‌داند و دل‌هايي كه براي ترنم موج‌هاي رودخانه كه با صداي اذان مسجدجامع درهم‌مي‌آميخت تنگ شده بود. خبر آغاز عمليات بيت‌المقدس، براي دل‌هاي شكسته، اميدواري مي‌دهد و كم‌كم بوي «پيروزي» در مشام جان هر خرمشهری مي‌پيچد. گوش‌ها به راديو و چشم‌ها به صفحه تلويزيون دوخته شده‌اند كه كي آن خبر خوش را خواهند داد؟!
سوم

مادران شهيد داده، پدران داغدار، همسران دلشكسته و كودكان و نوجوانان منتظر يك اتفاق اند. اتفاقي كه آرزويشان شده است. خرداد 61 از راه مي‌رسد و خبر از نزديكي رزمندگان به خرمشهر دارد.

قلب‌ها به تپش مي‌افتند و دست‌ها به آسمان بلند مي‌شوند...

ناگهان در ناگهاني از حيرت و غيرت، گوينده اخبار ساعت 14 ايران را به وجد مي‌آورد:
شنوندگان عزيز توجه فرماييد: خونین شهر، شهر خون، آزاد شد...
... و ايران به پا مي‌خيزد به شادي و سرور و از مأذنه مسجدجامع خرمشهر پس از ماه‌ها خاموشي، آواي اذان طنين‌انداز مي‌شود؛ اذان پيروزي.

چهارم
سوم خرداد در تاريخ ايران اسلامي روزي است به ‌يادماندني و جاودانه كه همواره در تقويم ما خواهد درخشيد.

در سومين روز از خرداد 1361 شهر خونين شهر دوباره به دامان ايران بازگشت و همگان با چشم خويش معجزه الهي را ديدند. آزادي خرمشهر، آرزوي هر ايراني بود كه هر لحظه آن را از خداوند تمنا مي‌كرد.

در سوم خرداد 1361 خرمشهر پس از 575 روز اشغال و با وجود استحكامات زيادي كه در اين شهر بود و نيروهاي فراوان محافظ آن، با همت و تلاش رزمندگان آزاد شد.

آن روز لبخندها بر لب‌ها نشست و جوانه اميد در دل ها روييد. ياد شهيدان مظلوم و غريب خرمشهر اشك‌ها را جاري ساخت. اشكي كه با اشك شوق در هم آميخت. آن روز ايران همه خرمشهر شده بود و خرمشهر ايراني كوچك كه به مردان و زنانش مي‌باليد.

فتح خرمشهر ثمره حماسه آفريني و رشادت و مقاومت همه مردم ايران بود. آنها كه از اعزام فرزندانشان به جبهه‌ها دريغ نمي‌كردند و همزمان با تشييع شهيدانشان عزيزان ديگري را به جبهه‌ها مي‌فرستادند. روز فتح خرمشهر روزي نيست كه بتوان آن را فراموش كرد و يا بدان بي اعتنا بود.



تاريخ : پنج شنبه 2 خرداد 1396برچسب:, | 10:45 | نويسنده : |

شهادت حضرت علی (ع)+وصيت امير مومنان علی (ع)

حضرت 

علی,حضرت علی ع,شهادت حضرت علی

 شهادت حضرت علی (ع)

حضرت علی (ع) فرزند ابوطالب شيخ بنی هاشم عموی پيغمبر اکرم (ص) بود که پيغمبر اکرم او را سرپرستي نموده و در خانه خود جاي داده و بزرگ كرده بود و پس از بعثت نيز تا زنده بود ازآن حضرت حمايت كرد و شر كفار عرب و خاصه قريش را از وي دفع نمود .

 حضرت علی (ع) بنا به نقل مشهور ده سال پيش از بعثت متولد شد و پس از شش سال بر اثر قحطي كه در مكه و حوالي آن روي داد بنا به در خواست پيغمبر اكرم ( ص)  از خانه پدر به خانه پسرعموي خود یعنی پيغمبر اكرم  منتقل کرديد. و تحت سرپرستی و پرورش مستقيم آن حضرت درآمد پس از چند سال كه پيغمبر اكرم (ص) به موهبت نبوت نايل شد و براي نخستين بار در غار حرا وحي آسماني به وي رسيد. وقتي كه از غار رهسپار شهر و خانه خود شد وما جرا را فرمود حضرت علی (ع) به آن حضرت ايمان آورد.

 و باز درمجلسي كه پيغمبر اكرم (ص) خويشاوندان نزديك خود را جمع كرده و به دين خدا دعوت نمود فرمود نخستين كسي از شما كه دعوت مرا بپذيرد خليفه و وصي و وزير من خواهد بود.تنها كسيكه از جاي خود بلند شد و ايمان آورد حضرت علی (ع) بود و پيغمبر اكرم ايمان او را پذيرفت و وعده هاي خود را درباره اش امضا نمود.

 از اين روي حضرت علی (ع) نخستين كسي است كه به اسلام ايمان آورد و نخستين كسي است كه هرگز غير خداي يگانه را نپرستيد.

حضرت علی (ع) پيوسته ملازم پيغمبر اكرم (ص) بود تا آن حضرت از مكه به مدينه هجرت نمود و در شب هجرت نيز كه كفار خانه آن حضرت را محاصره كرده بودند و تصميم داشتند آخر شب به خانه ريخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمايند حضرت علی (ع) در بستر پيغمبر اكرم (ص) خوابيد و آن حضرت از خانه بيرون آمده رهسپار مدينه گرديد.

 در مدينه نيز ملازم پيغمبر اكرم (ص) بود و آن حضرت در هيچ زمان حضرت علی (ع) را كنار نزد و يگانه دختر محبوبه خود فاطمه را به عقد آن حضرت درآورد. و در موقعي كه ميان اصحاب خود عقد اخوت مي بست حضرت علی (ع) را برادر خود قرار داد. حضرت علی (ع) درتمام  جنگهایي كه پيغمبر اكرم (ص) شركت داشتند حاضر شد جز جنگ تبوك كه آن حضرت اورا درمدينه به جاي خود قرارداده بودودر هيچ جنگي پاي به عقب نگذاشت.

 و از هيچ حريفي روي نگردانيد و در هيچ امري با پيغمبر اكرم (ص) مخالفت نكرد چنانكه آن حضرت فرمود هرگز علي از حق و حق از علي جدا نمي شوند.حضرت علی (ع) روز رحلت پيغمبر اكرم سي و سه سال داشت و با اينكه در همه فضايل ديني سرآمد و در ميان اصحاب پيغمبر ممتاز بود به بها نه اينكه وي جوان است و مردم بواسطه خونهايي كه در جنگهابه همراه پيغمبر اكرم ص ريخته با وي دشمنند از خلافت  كنارش زدند و به اين ترتيب دست حضرت علی (ع) از شئون عمومي بكلي قطع شد وی نيز به تربيت افراد پرداخت وبيست وپنج سال كه زمان خلافت سه خليفه پس از رحلت پيغمبر اكرم (ص) بود بدين ترتيب گذرانيد و پس از كشته شدن خليفه سوم مردم با حضرت علی (ع) بيعت نموده و به خلافتش برگزيدند.

 حضرت علی (ع) در خلافت خود كه چهار سال و نه ماه تقريبا طول كشيد سيرت پيغمبر اكرم (ص) را داشت و به خلافت خود صورت نهضت و انقلاب داده به اصلاحات پرداخت و البته اين اصلاحات بضرر برخي از سود جويان تمام مي شد و از اين روي عده اي از صحابه كه پيشاپيش آنها ام المومنين عايشــه و طلحــه و زيبــر ومعاويــه بودند خون خليفه سوم را دستاويز قرار داده سر به مخالفت برداشتـه و بناي شورش وآشوبگري گذاشتند.

 حضرت علی (ع) براي خوابانيدن فتنه , جنگي با ام المومنين عايشه و طلحه و زيبر در نزديكي بصره كه به جنگ جمل معروف است و جنگي ديگر با معاويه در مرزعراق و شام كه به جنگ صفين معروف است و يكسال و نيم ادامه يافت و جنگي  با خوارج در نهروان كه به جنگ نهروان معروف است  كرده و به اين ترتيب بيشتر مساعي آن حضرت در ايام خلافت خود صرف رفع اختلافات داخلي شد و پس از مدتي صبح روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجري در مسجد كوفه در سر نماز .بدست يكي از خوارج ضربتي خورده و در شب بيست و يكم ماه شهيد شدند.

 اميرالمومنين علي (ع )به شهادت تاريخ و اعتراف دوست و دشمن در كمالات انساني نقيصه اي نداشته و در فضايل اسلامي نمونه كاملي ا ز تربيت پيغمبر اكرم (ص) بود .بحثهايي كه در اطراف شخصيت حضرت علی (ع) شده و كتابهايي كه در اين باره شيعه و سني و ساير مطلعين و كنجكاوان نوشته اند درباره هيچيك از شخصيت هاي تاريخ اتفاق نيفتاده است.

 حضرت علی (ع) در علم و دانش داناترين ياران پيغمبر اكرم (ص) و سايرمسلمانان بود  و نخستين كسي است در اسلام كه در بيانات علمي خود در استدلال و برهان را باز كرد و در معارف الهيه بحث فلسفي نمود و در باطن قرآن سخن گفت و براي نگهداري لفظ قرآن دستور زبان عربي را وضع فرمود و تواناترين عرب بود در سخنراني. حضرت علی (ع) كه در زمان پيغمبر اكرم (ص) و پس ازآن در همه جنگها شركت كرد.در شجاعت ضرب المثل بود هرگز ترس و اضطراب از خود نشان نداد و با اينكه بارها ضمن حوادثي مانند جنگها ي احد وحنين و خيبر و خندق ياران پيغمبر اكرم ص و لشكريان اسلام لرزيدند و يا پراكنده شده فرار نمودند وي هرگز پشت به دشمن نكرد و هرگز نشد كه كسي از مردان جنگي دشمن با وي درآويزد و جان به سلامت برد و در عين حال با كمال توانايي, ناتوانان را نمي شكست و فراريان را .دنبال نمي كرد و شبيخون نمي زد و آب بروي دشمن نمي بست.

 حضرت علی (ع)در سال 40 هجري در ماه مبارك رمضان در شب نوزدهم ضربت خوردند و در شب بيست و يكم به شهادت رسيدند.

حضرت علی (ع) با همه وجود و خالصانه از حريم دين خدا حمايت كرد لحظه اي در آسايش نبود مخصوصا در ايام پر مخاطره حكومت عدل گسترش كه نظير  آن وجود نداشته است.

 پيامبر اكرم (ص) حضرت علي  و خودشان را از يك شجره مي دانستند و مي فرمودند : .من و علي پدر اين امت هستيم من شهر علم هستم و علي درب آن.

 حضرت علی,حضرت علی ع,شهادت حضرت علی

 وصيت امير مومنان علی (ع)

طبري در تاريخ و ابوالفر اصفهاني در مقاتل الطالبيين وصيت نامه امير مومنان ع را ذكر كرده اند. اين وصيت نامه چنين است .

 

 بسم الله الرحمن الرحيم

اين وصيت نامه علي بن ابيطالب است. گواهي مي دهد كه معبودي جز خداي بي شريك نيست و محمد بنده و پيامبر اوست كه وي را با هدايت و آيين حق فرستاد كه بر همه دينها چيرگي دهد اگرچه مشركان آن را ناخوش دارند. نماز و عبادت و زندگي و مرگ من براي خداي بي شريك و پروردگار جهانيان است.

 چنين مامور شده ام و من از مسلمانانم. شما دو تن حسن و حسين (ع) را به تقواي الهي سفارش مي كنم. درجست و جوي دنيا نباشيد اگر چه دنيا در جست و جوي شما باشد و بر چيزي از دنيا كه از دست شما مي رود دريغ مخوريد. جز حق مگوييد و براي پاداش كار كنيد براي آخرت كار كنيد. دشمن ستمگر و ياور مظلوم و ستمديده باشيد.

 شما دو تن و همه فرزندان و خانواده ام و هركس را كه اين وصيت نامه من به دست او مي رسد به تقواي الهي و رعايت نظم در كارها و اصلاح ميان خودتان سفارش مي كنم. زيرا از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود اصلاح ميان مردم برتر از تمام نماز و روزه است و دشمني مكنيد كه باعث زوال دين است و نيرويي نيست مگر به استعانت خدا. به خويشاوندان خود بنگريد. پس با آنها رفت و آمد. كنيد كه خداوند محاسبه را بر شما سبك مي كند .خدا را در مورد يتيمان رعايت كنيد. گرسنه شان نگه نداريد تا در محضر شما در  خواري نيفتند. زيرا از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود هركس يتيمي را سرپرستي كند تا بي نياز شود.

 خداوند بهشت را براي او واجب مي گرداند. و اگر كسي مال يتيمي را بخورد جهنم را بر او واجب مي كند. خدا را خدا را در مورد قرآن منظور داريد تا مبادا ديگران در عمل بدان از شما پيشي گيرند خدا رادر مورد همسايگانتان پيش نطر آوريد كه سفارش شدگان پيامبرتان هستند.

 خدا را خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان منظور داريد. پس تا زماني كه باقي هستيد نبايد از وجود شما خالي باشد كه اگر متروك شود نتوانيد همتايي براي آن قرار دهيد و كوچك ترين چيز براي كسي كه از آن بازگردد   آمرزش تمام گناهاني است كه پيش از آن مرتكب شده بود. خدا را خدا را درباره نماز رعايت كنيد كه آن بهترين كردارها و ستون دين شماست. خدا را خدا را درباره زكات پيش چشم آوريد كه آن خشم .پروردگارتان را فرو مي نشاند. خدا را خدا را درباره جهاد در راه خدا با مالها و جانهايتان منظور داريد .

 جز اين نيست كه دو تن در راه خدا جهاد مي كنند, پيشواي هدايت كننده و كسي كه مطيع او و پيرو هدايت اوست. خدا را خدا را درباره ذريه پيامبرتان ص رعايت كنيد و مبادا پيش روي شما به آنان ستم كنند. خدا را خدا را در مورد ياران پيامبرتان ص منظور داريد كساني كه بدعتي از آنان سر نزده و بدعتگذاري را پناه نداده اند. زيرا رسول خداي به آنان سفارش كرده و بدعتگذاران آنان و پناه دهندگان به آنان را لعنت فرموده است. خدا را خدا را در مورد مستمندان و مسكينان پيش چشم .آوريد. پس آنان را در زندگي خود سهيم كنيد .

 سپس فرمود نماز. نماز. در راه خدا از سرزنش سرزنشگران بيم مداريد خداوند شما را از شر كساني كه بر ضد شمايند كفايت كند. با مردم به نيكويي سخن بگوييد چنان كه خداوند شما را بدان فرموده است و امر به معروف و نهي از منكر را كنار مگذاريد كه در اين صورت خداوند بدان شما را بر شما حاكم كند. آن گاه دعا مي كنيد ولي به استجابت نمي رسد. بر شما باد دوستي و بخشندگي و از جدايي و دشمني و پراكندگي بر حذر باشيد. در كار نيك و پرهيزگاري .يار همديگر باشيد و بر گناه و ستم همدلي مكنيد. پرواي خدا پيشه كنيد كه خدا سخت مجازات است.

 خداوند دودمان شما را حفظ كند و پيغمبر را در ميان شما بر جاي دارد و شما را به خدا مي سپارم كه  بهترين نگهدارنده است و سلام و رحمت و بركات الهي را بر شما مي خوانم.

 

تصاوير خانه و محل شهادت حضرت علي(ع)

 حضرت 

علی,حضرت علی ع,شهادت حضرت علی حضرت علی,حضرت علی ع,شهادت حضرت 

علیشهادت 

حضرت علی (ع) شهادت 

حضرت علی (ع)

این نکته را باید توجه داشت که از نزول قرآن بر سینه پاک پیامبر (ص)که آنهم در شب قدر بوده است تا شب شهادت مولی علی (ع) سالها فاصله است پس  شب قدری بوده است که قرآن از آن نام میبرد ونزولش راخداوند در این شب می داند.پس قبل از شهادت حضرت علی(ع) شب قدر وجود داشته است این شهادت مولی (ع) بود که مقارن شد با شبهای قدر. عموم راویان حدیث و مورخین نوشته‏اند شبی که امیر المؤمنین(ع)به شهادت رسید و حسنین(ع)جنازه پدر را دفن کردند، فردای آن شب امام مجتبی(ع)به مسجد رفت و برای مردم سخنرانی کرد، و طبق روایت امالی صدوق سخنرانی آن حضرت این گونه بود که پس از حمد و ثنای الهی فرمود:

«ایها الناس فی هذه اللیلة نزل القرآن، و فی هذه اللیلة، رفع عیسی بن مریم، و فی هذه اللیلة قتل یوشع بن نون، و فی هذه اللیلة مات ابی امیر المؤمنین(ع)، و الله لا یسبق ابی احد کان قبله من الاوصیاء الی الجنة، و لا من یکون بعده، و ان کان رسول الله(ص) لیبعثه فی السریة فیقاتل جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره و ما ترک صفراء و لا بیضاء الا سبعماة درهم فضلت من عطائه کان یجمعها لیشتری بها خادما لاهله‏»

(ای مردم در این شب قرآن نازل شد، و در این شب عیسی بن مریم را به آسمان بردند، و در این شب یوشع بن نون کشته شد، و در این شب پدرم امیر المؤمنین(ع)از این جهان رحلت کرد، به خدا سوگند هیچ یک از اوصیا بر پدرم در رفتن به بهشت پیشی نجسته، و نه هر کس که پس از اوست، و این گونه بود که رسول خدا(ص)او را در هر ماموریت جنگی که می‏فرستاد جبرئیل در سمت راست او و میکائیل در سمت چپ او می‏جنگیدند و هیچ درهم و دیناری پس از خود به جای نگذارد جز هفتصد درهم که از جیره بیت المال او زیاد و اضافه آمده بود و آن را جمع کرده بود تا خادمی برای خانواده خود خریداری کند.



تاريخ : یک شنبه 23 خرداد 1396برچسب:, | 10:58 | نويسنده : محمد کرامتی نژاد |

ماجرای ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام,میلاد امام حسن (ع)

ماجرای ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
 امام حسن(ع)، در سال سوم هجرت به دنیا آمد، و مشهور آن است كه این مولود فرخنده در شب نیمه ماه رمضان-بهترین ماههاى خدا-متولد شده، و البته در این باره در كتابهاى شیعه و سنت اقوال دیگرى هم نقل شده كه خلاف مشهور است (1) .


داستان ولادت و مراسم نامگذارى
و اما داستان ولادت به گونه ‏اى كه در روایات شیخ صدوق(ره)در امالى و علل و عیون اخبار الرضا(ع)و روایات دیگر محدثین شیعه و اهل سنت آمده و از امام سجاد(ع) روایت‏شده این گونه است كه فرمود:

چون فاطمه(س)فرزندش حسن را به دنیا آورد، به پدرش على(ع) عرض كرد: نامى براى او بگذار، على(ع)فرمود: من چنان نیستم كه در مورد نامگذارى او به رسول خدا پیشى گرفته و سبقت جویم. در این وقت رسول خدا(ص)بیامد، و آن كودك را در پارچه زردى پیچیده، به نزد آن حضرت بردند.حضرت فرمود: مگر من به شما نگفته بودم كه او را در پارچه زردنپیچید؟سپس آن پارچه را به كنارى افكند و پارچه سفیدى گرفته و كودك را در آن پیچید، آنگاه رو به على(ع)كرده فرمود: آیا او را نامگذارى كرده ‏اى؟
عرض كرد: من در نامگذارى وى به شما پیشى نمى‏گرفتم!
رسول خدا(ص)فرمود: من هم در نامگذارى وى بر خدا سبقت نمى‏جویم!


در این وقت‏خداى تبارك و تعالى به جبرئیل وحى فرمود كه براى محمد پسرى متولد شده، به نزد وى برو و سلامش برسان و تبریك و تهنیت گوى و به وى بگو: براستى كه على نزد تو به منزله هارون است از موسى، پس او را به نام پسر هارون نام بنه!

جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوى خداى تعالى به وى تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: خداى تبارك و تعالى تو را مامور كرده كه او را به نام پسر هارون نام بگذارى. رسول خدا(ص)پرسید: نام پسر هارون چیست؟عرض كرد: «شبر».فرمود: زبان من عربى است؟ عرض كرد: نامش را«حسن‏»بگذار، و رسول خدا(ص)او را حسن نامید... (2)


و در برابر این روایت، روایات دیگرى هم در كتابهاى علماى شیعه و اهل سنت آمده كه چون حسن(ع)به دنیا آمد، على(ع)او را«حرب‏»نامید، و چون رسول خدا(ص)اطلاع یافت‏به على(ع)دستور داد آن نام را به‏«حسن‏»تغییر دهد... (3)



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396برچسب:, | 10:38 | نويسنده : محمد کرامتی نژاد |

زندگینامه امام خمینی (ره), رحلت امام خمینی(ره), سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)

امام خمینی در سن 87 سالگی به ملکوت اعی پیوست

 

با مراجعت رهبر فقید ایران در 12 بهمن 1357 و هدایت انقلاب از نزدیک، صبح پیروزی در 22 بهمن ماه 1357 دمید و مردم ایران شاهد پیروزی را در آغوش گرفته بود.
با انحلال رژیم سلطنتی و پایان حکومت 57 ساله و ستمکارانه پهلوی، امام خمینی (ره) جمهوری اسلامی ایران را با آرای قاطع مردم بنیان نهاد. از 22 بهمن 1357 تا 14 خرداد 1368 حضرت امام همچنان رهبری انقلاب را به دوش کشیده و انقلاب و کشور را در حوادث خطرناکی و توطئه های گوناگون و جنگ 8 ساله تحمیلی عراق و تحریم ها به سلامت و به خوبی رهبری نمودند.

 

رحلت امام خمینی (ره)

امام خمينى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود. اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود.

 

قیام 15 خرداد


در فاصله میان فاجعه مدرسه فیضیه و ماه محرم (2 فروردین تا 4 خرداد 42) مبارزه امام اغلب در قالب صدور اعلامیه‌های متعدد بود. فرا رسیدن ماه محرم وضعیت را به یک رویارویی گسترده کشانید. ایام محرم بهترین موقع برای افشای جنایات رژیم و برنامه‌های ضد اسلامی شاه بود. ساواک که از جایگاه ویژه این ماه اطلاع داشت، پیش از آغاز آن، بسیاری از وعاظ را احضار و آنان را ملزم کرد که در محافل و مجالس:
''1-علیه شاه سخن نگویید.
2- علیه اسرائیل مطلبی نگویید.
3- مرتب به مردم نگویید که اسلام در خطر است. ''
امام خمینی در نشستی با مراجع و علمای قم پیشنهاد کرد در روز عاشورا هر یک از آنها برای مردم و عزاداران حسینی سخنرانی کرده و از مظالم و جنایات رژیم پرده بردارند. امام خود نیز علیرغم تهدید رژیم، در ساعت 4 بعد از ظهر عاشورای 42 که مصادف با 13 خرداد آن سال بود برای ایراد سخنرانی به طرف مدرسه فیضیه رهسپار شد.

img/daneshnameh_up/3/3f/15kh1.jpg



ایشان پس از بیان فجایع دلخراش کربلا، حمله دژخیمان شاه به فیضیه را به واقعه کربلا تشبیه نمود و آن فاجعه را به تحریک اسرائیل دانست و رژیم شاه رادست نشانده اسرائیل خواند. امام همچنین با اشاره به التزام گرفتن ساواک از وعاظ که به شاه و اسرائیل بدگویی نکرده و نگویید اسلام در خطر است اظهار داشت: «تمام گرفتاریهای و اختلافات ما در همین سه موضوع است … اگر ما نگوئیم اسلام در خطر است آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا این طور نیست؟ اگر ما نگوییم اسرائیل برای اسلام و مسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست؟ و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت می گوید از شاه صحبت نکنید، از اسرائیل صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه اسرائیلی است؟»

img/daneshnameh_up/0/03/15kh.jpg


سخنان کوبنده و افشا گرانه امام، شاه را پیش از پیش نزد مردم تحقیر و رسوا کرد. دو روز پس از این سخنرانی در سحرگاه 15 خرداد 1342 امام به دستور شاه در منزل مسکونی خود در قم دستگیر و بلافاصله به تهران آورده شد وی را نخست در سلول انفرادی، زندانی و سپس به یک پادگان نظامی که تحت مراقبت کامل بود منتقل نمودند.

چگونگی قیام 15 خرداد

به دنبال انتشار خبر بازداشت امام در سحرگاه 15خرداد 1342 به مناسبت سخنرانی تاریخی امام که علیه اسرائیل و رژیم شاه بوده از نخستین ساعات روز 15خرداد، اعتراضات گسترده‌ای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود.

آثار قیام 15 خرداد

به طور کلی قیام 15 خرداد آثار عمده‌ای از خود برجای نهاد:
1-رهبری حرکتهای مخالف رژیم را به مذهبیها منتقل کرد و چپی‌ها را به حاشیه راند.
2-کشتار مردم در قیام 15 خرداد، چهرة مزدورانه شاه را که تا آن زمان تقصیرها را به گردن نخست وزیران می‌انداخت افشا نمود و انقلابیون پس از آن به راههای اصلاح طلبانه پشت کرده سرنگونی نظام سلطنتی را خواستار شدند.
3-از آن پس طرد همه قدرتهای بیگانه از ایران مورد توجه قرار گرفت و سرانجام قیام 15 خرداد و نقطه آغاز نهضت بازگشت به خویشتن در کشور شد. از آن پس انجمن‌های اسلامی در نقاط مختلف پدید آ‌مدند و جو غیر اسلامی در دانشگاهها و دیگر مجامع به آرامی شکسته شد.

 

 



تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396برچسب:, | 10:31 | نويسنده : محمد کرامتی نژاد |

همه ساله در سوم خرداد و سالروز آزادسازی خرمشهر، قلب ها به یاد آن پیروزی بزرگ به تپش می افتد و یاد و خاطره ایمان و رشادت دلیران عرصه دفاع مقدس، زنده می شود.

 به گزارش «تابناک»؛ اینک در سی و پنجمین سالگرد فتح خرمشهر و به پاس دلاوری های فرزندان شجاع و رشید ایران، ما هم یادی می کنیم از آن حماسه باشکوه؛ حماسه آزادی خرمشهر عزیز.
 
اول
 

شهر با صداي انفجار آشناست، چون هرچند روزي ناگهان، بمبي منفجر مي‌شود. تفاوت نداشت در بازار يا خيابان يا اداره. تفاوت آن در اين بود كه گاهي زني كه براي خريد به بازار آمده بود و گاه كودكي كه از مدرسه برمي‌گشت تا خاطرات آن روز كلاس درس را به مادر بازگو كند، به ‌شهادت مي‌رسيد. در كنار انفجارات داخلي، صداهايي نيز از دورتر به گوش مي‌رسيد كه از جنس ديگر بود. از جنس نگاه چپ يك كشور همسايه به شهر و دياري كه بسياري از آنها با همسايه دوست و خويشاوند هستند.
 
شهر، كم‌كم، نگران مي‌شود...
 
خبر نزديك ‌شدن گام‌هاي سربازان با صداي گوشخراش شنی‌‌هاي تانك‌هايي كه به سوي شهر مي‌آيند درهم آميخته مي‌شود و مردم، ترديد ندارند كه آن نگاه چپ، دارد به فاجعه‌اي بدل مي‌شود كه بايد براي آن چاره‌اي انديشيد. در اين ميان، جوانان غيرتمند، دور سيدمحمد جهان‌آرا را گرفته‌اند و با او درباره آن نگاه چپ همسايه، به شور نشسته‌اند.
... اما هيچ‌كس باورش نمي‌شود كه جنگي برپا شود. و... بمباران‌هاي مهيب 31 شهريور و حمله‌هاي هوايي به ده‌ها پايگاه و فرودگاه و مراكز نظامي در كشور اين باور را محقق مي‌كند. يعني جنگ آغاز شده است... .

 
دوم
 

و همه برمي‌خيزند... جوان و پير، زن و مرد، كوچك و بزرگ، خرمشهري و غيرخرمشهري، روحاني و بازاري معلم و دانش‌آموز، كارگر و كشاورز، ارتشی و پاسدار و پليس و... شهر يكپارچه مي‌شود يكپارچه همت و اراده براي دفاعي از ناموس از خانه و كاشانه و از انقلابي كه تازه به پيروزي رسيده است. اما مظلوميت و غربت با همت و شجاعت درهم‌آميخته مي‌شود. نه سلاحي براي مقابله هست و نه كسي كه به او اميد بست. فقط وعده پشت وعده كه نگران نباشيد بگذاريد جلوتر بيايند؛ زمين مي‌دهيم و زمان مي‌گيريم!
 
همه‌ چيز، حكايت از فاجعه‌اي وحشتناك دارد. مردم كم‌كم مجبور مي‌شوند شهر را ترك كنند، زن‌ها و بچه‌ها به شهرهاي اطراف مي‌روند و مردها مي‌مانند و با «هيچ» از شهر دفاع مي‌كنند. خانه‌ها، سنگر مي‌شوند و پشت‌بام‌هايي كه فرو نريخته‌اند، ديدگاه ديدباني كوچه‌هايي كه با پوتين‌هاي زمخت بعثي، «نجس» شده‌اند. حالا ديگر تفاوت ندارد چه كسي و چگونه دفاع كند. دفاعي تا آخرين نفس. اخبار شهادت‌ها كه به مسجد جامع مي‌رسد، دل‌ها نگران‌تر مي‌شوند و چيز كمي نيست سي‌وچهار روز مقاومت.

 
و سرانجام، دست كج و نگاه چپ آن همسايه كار خودش را مي‌كند و خرمشهر، اشغال مي‌شود و خرمشهر، خونين‌شهر مي‌شود. از سقوط خرمشهر در آبان 1359 تا ارديبهشت 1361 مردم خرمشهر چه كشيدند، خدا مي‌داند و دل‌هايي كه براي ترنم موج‌هاي رودخانه كه با صداي اذان مسجدجامع درهم‌مي‌آميخت تنگ شده بود. خبر آغاز عمليات بيت‌المقدس، براي دل‌هاي شكسته، اميدواري مي‌دهد و كم‌كم بوي «پيروزي» در مشام جان هر خرمشهری مي‌پيچد. گوش‌ها به راديو و چشم‌ها به صفحه تلويزيون دوخته شده‌اند كه كي آن خبر خوش را خواهند داد؟!
 
سوم
 

مادران شهيد داده، پدران داغدار، همسران دلشكسته و كودكان و نوجوانان منتظر يك اتفاق اند. اتفاقي كه آرزويشان شده است. خرداد 61 از راه مي‌رسد و خبر از نزديكي رزمندگان به خرمشهر دارد.
 
قلب‌ها به تپش مي‌افتند و دست‌ها به آسمان بلند مي‌شوند...
 
ناگهان در ناگهاني از حيرت و غيرت، گوينده اخبار ساعت 14 ايران را به وجد مي‌آورد:
شنوندگان عزيز توجه فرماييد: خونین شهر، شهر خون، آزاد شد...
... و ايران به پا مي‌خيزد به شادي و سرور و از مأذنه مسجدجامع خرمشهر پس از ماه‌ها خاموشي، آواي اذان طنين‌انداز مي‌شود؛ اذان پيروزي.

 
چهارم
 
سوم خرداد در تاريخ ايران اسلامي روزي است به ‌يادماندني و جاودانه كه همواره در تقويم ما خواهد درخشيد.
 

در سومين روز از خرداد 1361 شهر خونين شهر دوباره به دامان ايران بازگشت و همگان با چشم خويش معجزه الهي را ديدند. آزادي خرمشهر، آرزوي هر ايراني بود كه هر لحظه آن را از خداوند تمنا مي‌كرد.

در سوم خرداد 1361 خرمشهر پس از 575 روز اشغال و با وجود استحكامات زيادي كه در اين شهر بود و نيروهاي فراوان محافظ آن، با همت و تلاش رزمندگان آزاد شد.
 
آن روز لبخندها بر لب‌ها نشست و جوانه اميد در دل ها روييد. ياد شهيدان مظلوم و غريب خرمشهر اشك‌ها را جاري ساخت. اشكي كه با اشك شوق در هم آميخت. آن روز ايران همه خرمشهر شده بود و خرمشهر ايراني كوچك كه به مردان و زنانش مي‌باليد.
 
فتح خرمشهر ثمره حماسه آفريني و رشادت و مقاومت همه مردم ايران بود. آنها كه از اعزام فرزندانشان به جبهه‌ها دريغ نمي‌كردند و همزمان با تشييع شهيدانشان عزيزان ديگري را به جبهه‌ها مي‌فرستادند. روز فتح خرمشهر روزي نيست كه بتوان آن را فراموش كرد و يا بدان بي اعتنا بود.



تاريخ : پنج شنبه 2 خرداد 1396برچسب:, | 10:45 | نويسنده : محمد کرامتی نژاد |